به اشتراک بگذارید

صدای تو هنوز در نوار کاست قدیمی‌ام گیر کرده…
همان جمله‌های نیمه‌تمام، همان خنده‌هایی که بعد از تو دیگر هیچ‌کس نتوانست تکرارشان کند.
هر بار پلی می‌کنم، انگار زخمی را دوباره باز می‌کنم؛
با آن خش‌خش آشنا که مثل بغضی در گلویم می‌پیچد…
تو رفتی، اما صدایت هنوز در این کاست مانده…
و من، هر شب به جای خواب، به تو گوش می‌دهم؛
نه برای اینکه فراموشت نکرده‌ام…
بلکه چون نوار را نمی‌شود جلو زد،
نه به لحظه‌ی خداحافظی،
نه به جایی که صدایت محو شد…
فقط تکرار… فقط درد… فقط تو.

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

بیشتر بخوانید....

کوتاه نوشت ها

پشت گوش

مو را پشت گوش انداختی، و من، تمام عقل را.

ادامه ...
نوشته های من

مدت موقت، اما بمان

همه آمده‌اند برای مدتی کوتاه،و زمان را مثل چمدانی نصفه،با خود می‌کشند،نه بازش می‌کنند، نه

ادامه ...
0
لطفا نظر خود را بنویسید.x