به اشتراک بگذارید

فقدان عجیبی است هر روز پلک هایت را به زور با چند چسب نواری به گونه و ابرو هایت می زنم تا باز بمانند.

تا بتوانم رو به روی تو بنشینم و به چشمان هم خیره بشویم ، تا اندک اندک گلاره چشمان تو کج یا به پایین بیافتد چشمانت را نگاه می کنم

چسب ها را که می کنم تعدادی از مژه هایت هم کنده می شود ، نمی دانم چه کنم به فکر سوزن افتاده ام! با سوزن پلک هایت را به ابرو بدوزم… احساس می کنم مریض شدم!

اما نه صورت زیبایت نباید آسیبی ببیند اگر می خواستم آسیبی به صورتت بزنم تو را از گردن قطع نمی کردم!!

بدنت را در حیاط زیر شمعدانی ها خاک کردم ، خوش بحال کرم ها و ریشه ی گل های شمعدانی!

عدم حضور بدنت با وجود چهره جذابت حس نمی شود ، فقط دیگر خونی وجود ندارد هرچقدر هم شب ها سرت را به فریزر منتقل کنم جواب نمی دهد! مرغ و گوشت هایم بیرون مانده اند و فاسد شدند!

رگ های گردنت هم سفت شده همین روز ها تکه تکه می شوند اما موهای بلندت هر روز براق تر و زیبا تر می شوند

داخل یخچال خیس می شوند و داخل حال خشک ، اگر بدنت بود تا پایین باسنت می رسید! پخششان کردم روی زمین و با آن ها اشکال موج دریا درست می کنم! از دریا همیشه خوشت می آمد.

حس انزجار بهم دست می دهد آخر چرا بدنت را خاک کردم؟ اگر کشو های پایین فریزر را هم خالی می کردم شاید می توانستم بدنت را هم جا کنم! آخر هویج و نخود سبز می خواهم چکار؟ سوپ به چه کارم می آید مگر من مریضم!!؟

نمی دانم چقدر دیگر تازه می مانی شاید در عسل بغلتانمت تا مثل مومیایی سالیان سال بمانی ، نمی دانم می ترسم تو را بخورم! نمی دانم احساس می کنم مریض شده ام…

شب که شد بستمت بالای ستون افقی خانه ، مو هایت را دور گردنم محکم گره می کنم تا به دست تو اعدام شوم اینگونه تو انتقام مرگ خودت را از من می گیری و بی حساب می شویم.

هرچند برای من از عشق بود و برای تو نفرت انتقام! نمی دانم شاید مریض شده ام!!

به هرحال… چهارپایه را با پا پس می زنم.

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

بیشتر بخوانید....

نوشته های من

آغشته به غروب و گل

تو یونانی تو در زبان من یک واژه‌ای.اما در دل من،تمام اسطوره‌ای…تمام آن سرزمین گمشده‌ای

ادامه ...
نوشته های من

خاورمیانه 2

تو خاورمیانه‌ای…ویران،اما هنوز در قلبم مقدّس.دلت پر از آتش است،و هر بوسه‌اتجنگی تازه آغاز می‌کند.با

ادامه ...
0
لطفا نظر خود را بنویسید.x