عشق او هم چون زهری شیرین در رگ های من بود
زیبایی چون رویایی دل فریب در عمق خواب هایم بود ، او مرا تخسیر کرده بود
اما خیانتش… خیانتی که پشت لبخند عاشقانه اش پنهان شده بود
مرگی آرام و دردناک برایم رقم زد ، خنجرش را در قلبم فرو کرد
حالا در تاریکی انتقام ، دود سیگارم را نفس می کشم و نقشه قتل خاطرات شیرینمان را می کشم
این تنها مرهمی است برای قلب زخمی من که هرگز التیام نخواهد یافت