به اشتراک بگذارید

ما بی آنکه دشمن یکدیگر باشیم ، از هم گذشتیم

نه با خشم ، نه با اندوه

بلکه با سکوتی پر از احترام ، و نگاهی که هنوز مهر در آن بود

تو فصل کوتاه اما با شکوهی بودی در زندگی من

نه فراموش می شوی نه تکرار

تو آن اتفاق نادری بودی که حتی پایانش هم ارزش زیستن داشت

امروز دیگر در کنار تو نیستم اما هربار که به گذشته می نگرم

ردی از لبخندت ، در روشن ترین قاب خاطراتم می درخشد

تو را از دست دادم ، اما آنچه با تو تجربه کردم بخشی از وجود من شد

و این ، خود معجزه ی عشق است

برخی عشق ها ، برای ماندن نیستند

برای درک شدن اند

برای آموختن ، برای شکل دادن به چیزی درون ما

و تو ،

زیبا ترین آموزگار این دل بودی.

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

بیشتر بخوانید....

نوشته های من

آغشته به غروب و گل

تو یونانی تو در زبان من یک واژه‌ای.اما در دل من،تمام اسطوره‌ای…تمام آن سرزمین گمشده‌ای

ادامه ...
نوشته های من

خاورمیانه 2

تو خاورمیانه‌ای…ویران،اما هنوز در قلبم مقدّس.دلت پر از آتش است،و هر بوسه‌اتجنگی تازه آغاز می‌کند.با

ادامه ...
0
لطفا نظر خود را بنویسید.x