مرگ قسطی

بگویید سرما نرود و نوروز هم نیاید که در این زمانه مرگ شیرین تر از هر عید و بهار است هرکه آمد دو روز مهمان بود و رفت این چه رسمی است؟ فقط جان مانده که مرا ترک کند ، که اگر رفت خدا کند دیگر که نیاید که نیاید که نیاید
معجزه

چشمانت معجزه ی خدا هستند حیف که دیگر مردم به معجزه باور ندارند وگرنه پیروی چشمان تو می شدند ، خط چشمانت را می گرفتند و تا ابد دور مردمک چشم هایت طواف می کردند
اعدام نشده

دنیا هنوز یک شاعر اعدام شده کم دارد وقتی دوران نحس پروانه ها است و جوانه ها را زیر پا له می کنند من مردی را دیدم که برای گریه نهنگ ها نی عنبان می زد زنی را می شناختم که شوهرش هر شب به او تجاوز می کرد فقیری را دیدم که سبزی های […]