برای تغییر این متن بر ر

یاغی زاگرسی (شعر)

منم آن یاغیِ برنو بدوش
ز کوه و دشت آید غرشم، چون آذرخش و خروش
دلیر از تبارم، کهن ریشه‌دار
ز غریوَم بلرزد زمین در شبانگاه تار
به غیرت قسم، برنویم برق مرگ
صدایش بلرزاند کوه و دشت و ترگ
منم لرِ آتش‌خیزِ کوهستان
ز زاگرس خیزد خروشم چو طوفان
منم آن یاغی که از مرگ نمی‌ترسم
در دلِ شب، به‌فروغ بر مرگ می‌خندم

به اشتراک بگذارید

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

0
لطفا نظر خود را بنویسید.x