کاست

صدای تو هنوز در نوار کاست قدیمی‌ام گیر کرده…همان جمله‌های نیمه‌تمام، همان خنده‌هایی که بعد از تو دیگر هیچ‌کس نتوانست تکرارشان کند.هر بار پلی می‌کنم، انگار زخمی را دوباره باز می‌کنم؛با آن خش‌خش آشنا که مثل بغضی در گلویم می‌پیچد…تو رفتی، اما صدایت هنوز در این کاست مانده…و من، هر شب به جای خواب، به […]

کمد

وقتی دلم برایت تنگ می‌شود،آرام می‌روم سراغ کمد…لباست را بیرون می‌کشم، همان که برایم به یادگار گذاشتی.بوی تو را هنوز دارد… بویی که مثل یک آغوش ناتمام، در دلم شعله می‌کشد.ای کاش من هم لباسی بر تن تو بودم؛ همیشه با تو، بی‌دغدغه‌ی فاصله… اما حالا من هر شب میان بوی تنت می‌میرم…بی‌آن‌که کسی بفهمد، […]