خاورمیانه

تو مثل خاورمیانه‌ای؛زیبا و ویران،اما همیشه در آتش.صلح با تو رؤیاست،و عاشقی با تو،سرنوشتی خونین دارد.هر بار که نزدیکت می‌شوم،مرگ را در چشمانم می‌بینم،و چشم‌هایتسایه‌ای از جنگ با خود دارند.با اینکه می‌دانمسفر به توبازگشتی ندارد،باز هم دلم می‌خواهددر ویرانه‌هایتخانه‌ای بنا کنم.