برای تغییر این متن بر روی دکمه ویرایش کل

کوتاه نوشت

بخاطر مادر

لطفا دیگر هرگز به خواب هایم نیا… نمی توانم جلویش را بگیرم ، هر بار که می آیی در خواب

ادامه...

زخمستان

آنقدر مرا کنکاو نکن چرا دوست داری زخم های خشک شده ام را بکنی؟ واقعا چه لذتی برایت دارد؟ فقط

ادامه...

دیکته

مرا ترک کردی روح و تنم برای اینکه مردود نشود شامل تنبیه سختی قرار گرفت من محکوم شدم تمام عید

ادامه...

مرگ قسطی

بگویید سرما نرود و نوروز هم نیاید که در این زمانه مرگ شیرین تر از هر عید و بهار است

ادامه...

معجزه

چشمانت معجزه ی خدا هستند حیف که دیگر مردم به معجزه باور ندارند وگرنه پیروی چشمان تو می شدند ،

ادامه...

درد

تو برای من همانند دردی زیرا درد تمام توجه مرا از آن خود می کند همه چیز را از من

ادامه...

مبتلا

خیالت راحت باشد من از تو گرفته ام… و تا عمق استخوان هایم به تو مبتلا شده ام

ادامه...

تو مثل…

تو مثل آتش بسی دائمی وسط جنگ جهانیتو مثل صلح و شادی بین دو قبیله ایآمدنت مثل بهاری است که

ادامه...