درباره من
می نویسم تا واقعیتی که در رویا هایم در حال غرق شدن هست رو زنده نگهدارم
می نویسم تا فراموشی و مرگ را انکار کنم ، می نویسم تا کلماتم بمانند تا جملاتم بعد از من جاودانه بشوند
آخرین نوشته ها

نوشته های من
روزهای عاشقی
آن روزها، عشق در لحظههای ساده اما جاودانمان ریشه داشت. دستهایمان وقتی در هم گره میخورد، گویی جهان با همهی شلوغیهایش خاموش میشد. کنار پنجرهای نشسته بودیم، بوی چای تازهدم
مارس 12, 2025
بدون دیدگاه

کوتاه نوشت ها
بخاطر مادر
لطفا دیگر هرگز به خواب هایم نیا… نمی توانم جلویش را بگیرم ، هر بار که می آیی در خواب گریه می کنم. مادرم… از صدای هق هق های من
مارس 12, 2025
بدون دیدگاه

نوشته های من
اتاق استالین
در اتاقی با سقف کوتاه و رنگپریده ، در تخت خوابی شکسته نشسته ام که بوی نسترنهای پژمرده در گلدان شیشه ای کنار آن پیچیده است عطری که روزگاری آرامش
مارس 11, 2025
1 دیدگاه